قلب درياچه گاهي ميتپد تا شادي را به دوستدارانش در سراسر جهان به ارمغان بياورد و گاهي نيز رمقي براي ادامه ندارد. از آغاز سالجاري اما خبرهاي خوبي از درياچه اروميه به گوش ميرسد؛ خبرهايي از بالا آمدن آب و درخشيدن دوباره رنگ فيروزهاي در بخشهايي از آن كه به شورهزار تبديل شده بود. نگرانيها ولي وجود دارد و مردم بومي بهويژه كشاورزان آن را بيش از همه حس ميكنند. براي همين اميد به زنده شدن دوباره درياچه اروميه موجب شده تا كشاورزان عزم خود را براي اداي دين به اين درياچه بيش از پيش جزم كنند.
خانم «ايران اصغرزاده» از بانوان كشاورز روستاي كشتيبان چندسالي است نهتنها براي صرفهجويي در مصرف آب در زمينهاي كشاورزي خود كمر همت بسته است بلكه در جهت ترويج فرهنگ صرفهجويي آب براي كمك به احياي درياچه اروميه نيز تلاش ميكند. او اين روزها سخت مشغول كار كردن در مزرعه پدرياش است؛ «ما كشاورزاني كه اطراف درياچه اروميه مزرعه و باغ داريم نخستين كساني هستيم كه از خشكي درياچه آسيب خواهيم ديد. تمام زندگي و معيشت ما به بركت حضور همين درياچه است و روا نيست قدر اين نعمت را ندانيم. براي همين افسوس ميخورم كه برخي از ما كفران نعمت كردند تا درياچه به سرنوشت ناگوار امروزش دچار شود اما هنوز دير نيست و ميدانيم ميشود با كمي صرفهجويي حال درياچه را بهتر كرد.»
- ديگر هندوانه و خيار نميكاريم
ايرانخانم دستي روي بوته لوبياهايي كه آماده چيده شدن هستند ميكشد و ميگويد: «چند سالي است كه همه كشاورزان منطقه دستدردست هم دادهايم و بدون اينكه اجباري دركار باشد بهصورت خودجوش كشت محصولاتي مثل هندوانه و خيار كه نياز به آبياري زياد دارند را خودمان براي خودمان ممنوع كردهايم. گاهي هم كشاورزاني هستند كه از تصميم ما تبعيت نميكنند اما از زماني كه دوباره توانستهايم انعكاس نور خورشيد را در آب درياچه ببينيم، آنها نيز رويه خودشان را تغيير دادهاند».
با اينكه امسال خبرهاي خوبي از افزايش سطح آب درياچه اروميه در رسانهها منعكس شده ولي خانم اصغرزاده هنوز نگران درياچه اروميه است؛ «تمام كودكي ما در كنار اين درياچه گذشته است. موهايمان را با ديدن زيباييهاي اين درياچه سفيد كردهايم، درياچه شده بود محرم اسرارمان. گاهي گريههاي ناشي از درد و رنج روزگار را به دور از چشم خانواده در آغوش درياچه انجام دادهايم. شاديهايمان را با او قسمت كردهايم و ساحلش ميزبان عروسيهايمان بوده؛ حالا درد دارد وقتي نابوديش را ميبينيم.»
اين بانوي كشاورز اضافه ميكند: «از هر راهي استفاده كرديم تا بتوانيم براي نجات درياچه كاري انجام دهيم. به بهانه پرداخت وام قرضالحسنه صندوقي را در مسجد روستايمان ايجاد كرديم تا زمان قرعهكشي براي پرداخت وام از فرصت ايجاد شده براي اجتماع بانوان استفاده كنيم و از اهميت درياچه اروميه برايشان حرف بزنيم. الان هم هركدام از همان بانوان دارند درباره حفظ درياچه اروميه تبليغ ميكنند؛ همانهايي كه مصرف روزانه ميوهجاتشان را از طريق كشت در مزارعشان تأمين ميكردند، محصولات با صرفهتر را جايگزين محصولي همچون خيار كردهاند و در نقش يك معلم براي فرزندان و همسرشان جهت صرفهجويي در مصرف آب براي احياي درياچه اروميه قدم برميدارند».
- گاهي كابوس ميبينم
خانم اصغرزاده، كشاورزي را شغل آباء و اجدادي خود معرفي ميكند؛ «ما هميشه اينجا و در روستايمان زندگي كردهايم. جاي ديگري نداريم كه برويم. ميگويند اگر درياچه خشك شود همه اين مزارع و باغها شورهزار ميشود و بايد اينجا را ترك كنيم. اصلا نميتوانم چنين چيزي را تصور كنم كه ما ديگر نتوانيم اينجا زندگي كنيم. براي همين بعضي شبها حتي كابوس ميبينم. با خودم ميگويم اگر درياچه نباشد، چه بخوريم، چه بنوشيم؟ من ميگويم هركسي كه تا امروز از موهبتهاي اين درياچه بهره ميبرده، بايد امروز براي احياي آن تلاش كند. من افسوس ميخورم از اينكه ميبينم هنوز افرادي هستند كه متوجه اوضاع بد درياچه نيستند. در همين روستا آدمهايي داريم كه هر روز ماشينهاي كشاورزيشان را با آب فراوان ميشويند يا شيلنگ آب حكم جارو را برايشان در تميز كردن كوچهها دارد. اين چيزها را كه ميبينم عصبي ميشوم. اصلا نميتوانم باور كنم هنوز عدهاي مسئوليت خودشان را بهعنوان يك كشاورز نميدانند. در شهر هم همينطور است. برخي فاميلهاي ما در شهر اروميه اصلا برايشان مهم نيست درياچه باشد يا نباشد.»
ايران خانم اما با همه گلايههايش از اينكه امسال بارقه اميد نجات درياچه اروميه در دل مردم آذربايجان تابيده بسيار شادمان است؛ «اهالي روستاهاي اطراف درياچه از اتفاقي كه افتاده بسيار خوشحال هستند چون خودشان را در اين موفقيت سهيم ميدانند. شادي و صحبتهاي آنها در قالب اين شعف درست شبيه به اين است كه عزيزشان بعد از مدتها از بستر بيماري بلند شده است و در تلاش براي بهبودي كاملش هستند. آنها به باغات يكديگر سرك ميكشند تا آبي حتي به اندازه چند قطره هم هدر نرود. حتي از هم از روشهايي كه براي صرفهجويي انتخاب كردهاند، ميپرسند و آسيبشناسي ميكنند. من اطمينان دارم كه ميتوانيم با كمك هم به لطف خدا درياچه را نجات دهيم».
- همه چاههاي آب را پر كرديم
آقاي «محمدباقر اصغري» نيز از ديگر كشاورزان اروميهاي است كه در روستاي تازهكند قشلاق محصولاتي همچون انگور، سيب و شليل توليد ميكند. او درحال تميز كردن اطراف درختان از علفهاي هرزي است كه مهمان باغش شدهاند، ميگويد: «چند سالي است كه صرفهجويي در مصرف آب به يكي از اولويتهاي باغداران اين منطقه تبديل شده است. ما بين خودمان جلسات مشورتي ميگذاريم و بهترين روشها را براي كمك به كاهش مصرف آب انتخاب ميكنيم. از زماني كه بحران خشكي درياچه اروميه مطرح شده است همه ما كشاورزان نگران وضعيت استان و اين درياچه زيبا هستيم».
آقاي اصغري از پر كردن تمامي چاههاي آب در زمينهاي كشاورزي اين روستا ميگويد؛ «همه كشاورزان دستدردست هم داديم و با پر كردن چاههاي آبي كه به گفته بعضي از كارشناسان يكي از علتهاي خشكي درياچه اروميه است، سعي كرديم قدمي در جهت حفظ آن برداريم. در حال حاضر تنها يك چاه براي كل روستا وجود دارد. شغل ما كشاورزي است و نميتوانيم دست از اين كار بكشيم، تمام عمر و سرمايهمان را در اين راه گذاشتهايم اما نبايد با اين توجيه به فكر درياچه نباشيم، فردا قرار است بچههايمان اين زمينها را به ارث ببرند، اگر آبي نباشد زمينهاي كوير شده به چه دردشان ميخورد؟»
آقاي اصغري دستي به برگهاي درختان تازه نفسش ميكشد و اضافه ميكند؛ «سال گذشته همين موقع روي درختها پر از گردهاي نمك بود اما خدا را شكر كه امسال با بارش زياد برف و باران و از طرفي تلاش مردم براي صرفهجويي در مصرف آب، درياچه جان دوبارهاي گرفته است و باغات ما نيز همينطور زنده شدهاند. كاش همه كشاورزان استان در مقابل درياچه احساس وظيفه كنند و براي مديريت مصرف آب و كمك به نجات درياچه چارهاي بينديشند؛ چراكه دود بيتوجهي به اين موضوع در نهايت چشم خودمان را كور خواهد كرد.»
- پسرم را براي تحقيق فرستادم
آقاي «علي مرداني» كشاورز يكي ديگر از روستاهاي اطراف درياچه اروميه است، ميگويد: «خودم سواد آنچناني ندارم اما از پسرم خواستم تا در مورد كشت محصولاتي كه نياز به مصرف آب كمتري دارند و جايگزيني روشهاي مناسب آبياري با روشهاي قديمي تحقيقي انجام دهد. بعد ديدم پسرم حتي سرش را از موبايل بالا نياورد تا به من نگاه كند. (ميخندد) بسيار ناراحت شدم و تا كمي عصبانيتم را نشان دادم، شروع به خواندن كرد و پاسخ سؤالاتم را داد. بهاو گفتم بچه همه اين جوابها داخل گوشي بود كه آنقدر سريع جوابشان را پيدا كردي؟ به هرحال با تحقيق و جستوجويي كه انجام داديم براي كاشت هويج از بذرهايي كه زودرس هستند استفاده ميكنيم تا آب كمتري مصرف شود. توليد پياز را به صفر رساندهايم و به جاي آن گندم و جو ميكاريم، درآمدمان به نسبت كمتر شده است اما ارزشاش را دارد. اگر درياچه خشك ميشد همه درآمد و زندگيمان نيز از بين ميرفت».
عليآقا از كوچك كردن كرتهاي آبياري ميگويد و ادامه ميدهد: «ساعات روزانه آبياري خود را به كمتر از 5ساعت رسانديم، كودهاي شيميايي را از روند توليد حذف كرديم، همسرانمان كه زماني براي خودشان در زمينهايمان صيفيجات ميكاشتند و از فروشاش در جمعه بازارها به مسافران گذري درآمدي براي خودشان دست و پا كرده بودند، بار و بنديل خود را از زمين بستهاند و الان دارند شغلهاي خانگي ايجاد ميكنند. در حقيقت همه اهالي روستا به يكديگر كمك ميكنند تا مبادا كسي از تلاشاش براي هدررفت آب درياچه دلسرد شود. خدارا شكر نشانهها حكايت از تأثيرگذاري زحماتمان دارد».
آقاي مرداني افسوس گذشتهاي را ميخورد كه هشدار نابودي درياچه را شنيدند اما توجهي نكردند، ميگويد: «بارها در تلويزيون و از طريق كارشناسان شنيديم كه ميگفتند محصولاتي همچون پياز و هندوانه نكاريد، چاههاي غيرمجاز ايجاد نكنيد، درياچه هميشگي نيست و ممكن است روزي از بين رود اما گوش شنوايي براي اين سخنان نداشتيم. بعد از اينكه كار از كار گذشت و چشم هايمان از شوري نمكهاي به هوا برخاسته درياچه سوخت، فهميديم كه چه بر سرمان آمده است. با خودمان بد كرديم و امروز بايد ندانم كاري سالهاي قبل را در قبال درياچه جبران كنيم. خدارا شكر كه هنوز فرصت باقيمانده است، تنها بايد متحد شويم و از منفعتطلبي و تكروي اجتناب كنيم».
نظر شما